
18 باور نادرست درمورد دیابت
افسانهزدایی از دیابت: جدال باورهای غلط و حقایق علمی در مدیریت قند خون
بیماری دیابت، یکی از شایعترین و در عین حال پر رمز و رازترین بیماریهای مزمن در سراسر جهان است که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار داده است. متاسفانه، همزمان با افزایش شیوع این بیماری، اقیانوسی از اطلاعات نادرست، باورهای غلط و افسانههای بیاساس نیز در جامعه شکل گرفته که میتواند فرآیند پذیرش، مدیریت و درمان بیماری را برای افراد مبتلا و خانوادههایشان به شدت دشوار سازد. این باورهای رایج، که از محافل دوستانه تا فضای مجازی دهان به دهان میچرخند، نه تنها باعث ایجاد استرس و اضطراب غیرضروری میشوند، بلکه میتوانند منجر به تصمیمگیریهای درمانی اشتباه و به خطر افتادن سلامت فرد شوند. از سادهانگاری خطر دیابت گرفته تا تصورات غلط در مورد رژیم غذایی، انسولین، وراثت و حتی مسری بودن آن، هر یک از این افسانهها سدی در برابر کنترل موثر قند خون و پیشگیری از عوارض جدی آن ایجاد میکنند. در این مقاله جامع، به صورت علمی و مستند به سراغ شایعترین باورهای غلط درباره دیابت میرویم و با قرار دادن “حقیقت” علمی در مقابل هر “باور غلط”، تلاش میکنیم تا تصویری شفاف، دقیق و کاربردی از این بیماری ارائه دهیم و راه را برای یک زندگی سالم و باکیفیت در کنار دیابت هموار سازیم.
باور غلط شماره ۱: دیابت یک بیماری جدی و خطرناک نیست!
حقیقت علمی: این یکی از خطرناکترین و رایجترین باورهای غلط در مورد دیابت است که اغلب منجر به تأخیر در تشخیص و بیتوجهی به درمان میشود. حقیقت این است که دیابت یک بیماری متابولیک پیچیده و کاملاً جدی است که در صورت عدم کنترل مناسب، میتواند به تمام ارگانهای حیاتی بدن آسیب برساند. آمارها به وضوح نشان میدهند که بار این بیماری بر نظام سلامت و کیفیت زندگی افراد تا چه حد سنگین است. طبق گزارشهای سازمان بهداشت جهانی، دیابت یکی از علل اصلی مرگ و میر در جهان است و سالانه مرگهای بیشتری را نسبت به مجموع سرطان سینه و ایدز رقم میزند. دلیل این امر، عوارض گسترده و خاموش این بیماری است. قند خون بالا به مرور زمان مانند یک سم آهسته عمل کرده و به دیواره رگهای خونی در سراسر بدن، از عروق بزرگ قلبی و مغزی گرفته تا مویرگهای ظریف چشم و کلیه، آسیب میرساند. همین امر باعث میشود که ریسک حمله قلبی و سکته مغزی در افراد دیابتی دو تا چهار برابر افراد غیردیابتی باشد. دیابت، علت اصلی نابینایی در بزرگسالان (رتینوپاتی دیابتی)، نارسایی مزمن کلیه (نفروپاتی دیابتی) که منجر به دیالیز میشود، و قطع عضو غیرتروماتیک (به دلیل آسیب عصبی یا نوروپاتی و مشکلات عروقی) است. خبر خوب و بسیار مهم این است که بخش بزرگی از این عوارض وحشتناک قابل پیشگیری هستند. کنترل دقیق و مداوم قند خون، فشار خون و چربی خون، همراه با اصلاح سبک زندگی، میتواند خطر بروز این عوارض را به طور چشمگیری کاهش دهد و به فرد مبتلا اجازه دهد تا یک زندگی طولانی و سالم را تجربه کند. بنابراین، دیابت را باید از همان ابتدا جدی گرفت و مدیریت آن را یک اولویت اصلی در زندگی قرار داد.
باور غلط شماره ۲: افراد دیابتی بیشتر از دیگران سرما میخورند یا بیمار میشوند.
حقیقت علمی: این باور به طور کامل دقیق نیست. فرد مبتلا به دیابت، به خودی خود، سیستم ایمنی ضعیفتری برای مقابله با ویروسهای رایج مانند سرماخوردگی یا آنفولانزا ندارد و لزوماً بیشتر از یک فرد سالم بیمار نمیشود. مشکل اصلی در جای دیگری نهفته است: وقتی یک فرد دیابتی به هر بیماری، حتی یک عفونت ساده مبتلا میشود، مدیریت دیابت او به شدت چالشبرانگیزتر خواهد شد. بدن در هنگام بیماری برای مبارزه با عفونت، هورمونهای استرس (مانند کورتیزول و آدرنالین) ترشح میکند. این هورمونها باعث میشوند کبد گلوکز بیشتری را در خون آزاد کند و همزمان، مقاومت سلولها به انسولین را افزایش میدهند. نتیجه این فرآیند، یک جهش ناگهانی و شدید در سطح قند خون است که کنترل آن حتی با دوزهای معمول دارو یا انسولین دشوار میشود. این هایپرگلیسمی (قند خون بالا) در دوران بیماری میتواند خطرناک باشد و فرد را در معرض عوارض حاد دیابت مانند کتواسیدوز دیابتی (DKA) در دیابت نوع یک یا سندرم هایپراسمولار هایپرگلیسمیک (HHS) در دیابت نوع دو قرار دهد. به همین دلیل، به افراد دیابتی اکیداً توصیه میشود که در دوران بیماری، پایش قند خون خود را با فواصل کوتاهتر انجام دهند، مایعات فراوان بنوشند و در مورد تنظیم دوز داروها یا انسولین خود حتماً با پزشک معالج مشورت کنند. همچنین، تزریق واکسنهای سالانه مانند واکسن آنفولانزا و واکسن پنوموکوک برای افراد دیابتی اهمیت دوچندان دارد تا از بروز این بیماریهای زمینهای که مدیریت دیابت را مختل میکنند، پیشگیری شود.
باور غلط شماره ۳: وقتی قند خون فرد دیابتی پایین میآید، حتماً آن را حس میکند.
حقیقت علمی: این یک فرض بسیار خطرناک است. هیپوگلیسمی یا افت قند خون، یکی از عوارض حاد و بالقوه کشنده درمان دیابت (به خصوص با انسولین یا برخی داروهای خوراکی) است. علائم اولیه افت قند خون شامل لرزش، تعریق، تپش قلب، گرسنگی شدید، سرگیجه و اضطراب است که به عنوان یک زنگ خطر عمل میکنند تا فرد سریعاً با مصرف یک منبع قند ساده، وضعیت را اصلاح کند. اما مشکل اینجاست که بسیاری از افراد، به ویژه آنهایی که سالهای طولانی به دیابت مبتلا هستند یا دورههای مکرری از افت قند خون را تجربه کردهاند، دچار پدیدهای به نام “عدم آگاهی از هیپوگلیسمی” (Hypoglycemia Unawareness) میشوند. در این حالت، بدن فرد دیگر به سطوح پایین قند خون با ترشح هورمونهای استرس پاسخ نمیدهد و در نتیجه، علائم هشداردهنده اولیه بروز نمیکنند. فرد ممکن است هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد و اولین علامت، افت شدید عملکرد مغز باشد که به صورت گیجی، ناتوانی در تکلم، رفتار غیرعادی و در نهایت تشنج یا کما ظاهر میشود. این وضعیت به خصوص در هنگام خواب، رانندگی یا کار با ماشینآلات خطرناک است. بنابراین، اتکا به حس درونی برای تشخیص افت قند خون به هیچ وجه کافی و ایمن نیست. پایش منظم قند خون با دستگاه گلوکومتر، تنها راه قابل اعتماد برای اطلاع از سطح واقعی قند خون و جلوگیری از وقوع هیپوگلیسمی شدید و غافلگیرکننده است.
باور غلط شماره ۴: من فقط یک “دیابت جزئی” یا “لب مرزی” دارم.
حقیقت علمی: در علم پزشکی، چیزی به نام “دیابت جزئی” یا “دیابت خفیف” وجود ندارد. این اصطلاحات گمراهکننده هستند و اغلب باعث میشوند افراد اهمیت وضعیت خود را دستکم بگیرند. تشخیص دیابت یک تعریف مشخص دارد: اگر قند خون ناشتای شما ۱۲۶ میلیگرم بر دسیلیتر یا بالاتر باشد، یا قند خون ۲ ساعت پس از مصرف ۷۵ گرم گلوکز ۲۰۰ یا بالاتر باشد، یا هموگلوبین A1c شما ۶.۵ درصد یا بیشتر باشد، شما مبتلا به دیابت هستید. هیچ درجهبندی خفیف یا جزئی برای خود بیماری وجود ندارد. آنچه ممکن است این تصور غلط را ایجاد کند، مرحله “پیشدیابت” (Prediabetes) است. در پیشدیابت، سطح قند خون بالاتر از حد طبیعی است اما هنوز به آستانه تشخیص دیابت کامل نرسیده است. پیشدیابت خود یک زنگ خطر بسیار جدی است و نشان میدهد که فرد در معرض ریسک بسیار بالایی برای ابتلا به دیابت نوع دو در آینده نزدیک قرار دارد. مهمتر اینکه، حتی در مرحله پیشدیابت نیز آسیب به قلب و عروق خونی ممکن است آغاز شده باشد. بنابراین، هر نوع اختلال در تنظیم قند خون، چه پیشدیابت و چه دیابت کامل، باید کاملاً جدی گرفته شود. سادهانگاری و استفاده از عباراتی مانند “دیابت جزئی”، مانع از ایجاد تغییرات ضروری در سبک زندگی (مانند رژیم غذایی و ورزش) و شروع درمان دارویی در صورت لزوم میشود و در نهایت فرد را در مسیر ابتلا به عوارض جدی دیابت قرار میدهد.
باور غلط شماره ۵: چون در خانواده من کسی دیابت ندارد، من هم مبتلا نخواهم شد.
حقیقت علمی: سابقه خانوادگی و ژنتیک، بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای خطر برای ابتلا به دیابت، به خصوص دیابت نوع دو، است. اگر والدین یا خواهر و برادر شما دیابت داشته باشند، شانس ابتلای شما نیز به طور قابل توجهی افزایش مییابد. اما این تنها یک قطعه از پازل پیچیده دیابت است. حقیقت این است که دیابت نوع دو یک بیماری چندعاملی (Multifactorial) است که از تعامل پیچیده بین استعداد ژنتیکی و عوامل محیطی و سبک زندگی ناشی میشود. این بدان معناست که حتی اگر هیچ سابقه خانوادگی از دیابت نداشته باشید، همچنان میتوانید در معرض خطر ابتلا قرار بگیرید. عواملی مانند اضافه وزن و چاقی (به خصوص چاقی شکمی)، کمتحرکی و سبک زندگی بیتحرک، رژیم غذایی ناسالم (سرشار از کالری، چربیهای اشباع و قندهای ساده)، سن بالای ۴۵ سال، فشار خون بالا، چربی خون بالا و سابقه دیابت بارداری در زنان، همگی فاکتورهای خطر مستقلی هستند که میتوانند حتی در غیاب زمینه ژنتیکی قوی، شما را به سمت دیابت سوق دهند. در واقع، اپیدمی جهانی چاقی و سبک زندگی مدرن باعث شده است که امروزه افراد زیادی بدون هیچ سابقه خانوادگی مشخصی به دیابت نوع دو مبتلا شوند. بنابراین، تمرکز صرف بر ژنتیک و نادیده گرفتن سایر عوامل خطر، یک اشتباه بزرگ است. همه افراد باید نسبت به وزن، رژیم غذایی و فعالیت بدنی خود آگاه باشند و غربالگری منظم قند خون را طبق توصیههای پزشکی انجام دهند.
باور غلط شماره ۶: اگر مبتلا به دیابت باشید، حتماً از روی علائم آن متوجه خواهید شد.
حقیقت علمی: این باور غلط یکی از دلایل اصلی تشخیص دیرهنگام دیابت نوع دو در بسیاری از افراد است. در حالی که علائم کلاسیک دیابت مانند تشنگی شدید (پلیدیپسی)، تکرر ادرار (پلیاوری)، گرسنگی شدید (پلیفاژی) و کاهش وزن بیدلیل در دیابت نوع یک معمولاً به صورت ناگهانی و شدید ظاهر میشوند، داستان در دیابت نوع دو کاملاً متفاوت است. دیابت نوع دو اغلب به صورت بسیار آهسته و تدریجی در طی چندین سال ایجاد میشود. در مراحل اولیه، بدن هنوز مقداری انسولین تولید میکند و قند خون به صورت ملایم افزایش مییابد. این افزایش تدریجی قند ممکن است هیچ علامت واضحی ایجاد نکند یا علائم آنقدر خفیف و غیراختصاصی باشند (مانند خستگی جزئی، تاری دید گاهبهگاه یا عفونتهای مکرر خفیف) که فرد به سادگی آنها را به افزایش سن، استرس یا سایر مشکلات روزمره نسبت دهد و نادیده بگیرد. به همین دلیل، تخمین زده میشود که نزدیک به نیمی از افراد مبتلا به دیابت نوع دو از بیماری خود بیخبر هستند. این دوره خاموش میتواند سالها طول بکشد و در طی این مدت، قند خون بالا در حال آسیب رساندن به عروق و اعصاب بدن است. بسیاری از افراد زمانی متوجه دیابت خود میشوند که با یکی از عوارض جدی آن مانند حمله قلبی، مشکل بینایی یا زخم پای دیابتی به پزشک مراجعه میکنند. این موضوع اهمیت حیاتی غربالگری منظم قند خون را در افراد در معرض خطر (افراد بالای ۴۵ سال، افراد دارای اضافه وزن، افراد با سابقه خانوادگی و…) نشان میدهد، زیرا تنها راه تشخیص به موقع این بیماری خاموش، انجام آزمایش خون است و نباید منتظر بروز علائم ماند.
باور غلط شماره ۷: فرد مبتلا به دیابت نمیتواند خون اهدا کند.
حقیقت علمی: این یک تصور عمومی اما نادرست است. افراد مبتلا به دیابت، چه نوع یک و چه نوع دو، در صورتی که بیماریشان به خوبی کنترل شده باشد، عموماً واجد شرایط اهدای خون هستند. اهدای خون یک عمل انساندوستانه و حیاتی است و مبتلا بودن به دیابت به خودی خود مانعی برای این کار نیست. معیارهای اصلی برای پذیرش فرد دیابتی به عنوان اهداکننده خون، سلامت عمومی فرد و کنترل مطلوب بیماری است. این بدان معناست که قند خون فرد باید در محدوده قابل قبولی باشد و فرد نباید از عوارض جدی و کنترلنشده دیابت مانند مشکلات قلبی، کلیوی یا عفونتهای فعال رنج ببرد. در زمان مراجعه به مرکز اهدای خون، پزشک حاضر در مرکز شرایط شما را ارزیابی خواهد کرد. مهم است که شما لیست کامل داروهای مصرفی خود را (چه برای دیابت و چه برای سایر بیماریها) به همراه داشته باشید. به طور کلی، مصرف داروهای خوراکی رایج دیابت یا تزریق انسولین مانعی برای اهدای خون محسوب نمیشود. تنها محدودیت ممکن، مربوط به استفاده از انسولینهای با منشأ حیوانی (گاوی) در گذشته است که امروزه تقریباً منسوخ شدهاند. بنابراین، اگر دیابت شما تحت کنترل است و احساس سلامتی میکنید، میتوانید با اطمینان برای اهدای خون اقدام کنید و در نجات جان دیگران سهیم باشید. البته، همیشه بهتر است قبل از مراجعه با مرکز اهدای خون منطقه خود تماس گرفته و از آخرین دستورالعملهای آنها مطلع شوید.
باور غلط شماره ۸: تمام افراد مبتلا به دیابت در نهایت دچار نابینایی یا قطع عضو میشوند.
حقیقت علمی: این باور، تصویری تاریک و ناامیدکننده از آینده فرد دیابتی ترسیم میکند که مطلقاً با واقعیت علمی مطابقت ندارد. درست است که دیابت کنترلنشده، علت اصلی نابینایی و قطع عضو در بسیاری از کشورهاست، اما کلمه کلیدی در اینجا “کنترلنشده” است. حقیقت امیدوارکننده این است که این عوارض ویرانگر به هیچ وجه سرنوشت محتوم همه افراد دیابتی نیستند و تا حد زیادی قابل پیشگیری میباشند. مطالعات بالینی بزرگ و معتبری مانند DCCT و UKPDS به طور قطعی ثابت کردهاند که کنترل دقیق و مستمر قند خون میتواند خطر بروز و پیشرفت رتینوپاتی (آسیب شبکیه چشم)، نفروپاتی (آسیب کلیه) و نوروپاتی (آسیب اعصاب) را به میزان قابل توجهی (تا ۷۶ درصد) کاهش دهد. امروزه، با وجود روشهای درمانی مدرن، داروهای موثر، دستگاههای پایش قند خون و افزایش آگاهی، افراد دیابتی ابزارهای قدرتمندی برای مدیریت بیماری خود در اختیار دارند. علاوه بر کنترل قند خون، مدیریت تهاجمی سایر عوامل خطر مانند فشار خون بالا و چربی خون بالا، و همچنین ترک کامل سیگار، نقشی حیاتی در حفظ سلامت عروق و اعصاب دارند. مراجعات منظم و برنامهریزی شده به پزشک، چشمپزشک (برای معاینه سالانه شبکیه) و متخصص مراقبت از پا، امکان تشخیص زودهنگام هرگونه مشکل و مداخله به موقع را فراهم میکند. میلیونها نفر در سراسر جهان با دیابت زندگی میکنند و هرگز دچار نابینایی یا قطع عضو نمیشوند. این افراد کسانی هستند که بیماری خود را جدی گرفته، در مورد آن آموزش دیدهاند و به طور فعال در مدیریت روزانه آن مشارکت میکنند. بنابراین، به جای ترس و ناامیدی، باید بر توانمندسازی و کنترل فعالانه بیماری تمرکز کرد.
باور غلط شماره ۹: دیابت یک بیماری مسری است.
حقیقت علمی: این باور از یک سوء تفاهم کامل در مورد ماهیت بیماریهای مزمن و عفونی ناشی میشود. دیابت به هیچ وجه یک بیماری مسری یا واگیردار نیست. این بیماری یک اختلال متابولیک داخلی است و توسط ویروس یا باکتری ایجاد نمیشود که بتواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود. شما نمیتوانید با تماس فیزیکی، بوسیدن، استفاده از ظروف مشترک، از طریق قطرات تنفسی (عطسه یا سرفه) یا از طریق تماس با خون فرد مبتلا، به دیابت مبتلا شوید. دیابت نوع یک یک بیماری خودایمنی است که در آن سیستم ایمنی بدن به سلولهای تولیدکننده انسولین در پانکراس حمله میکند. دیابت نوع دو نیز نتیجه ترکیبی از مقاومت به انسولین و کاهش تولید آن است که تحت تاثیر ژنتیک و عوامل سبک زندگی ایجاد میشود. آنچه ممکن است باعث این سردرگمی شود، وجود یک الگوی خانوادگی در بروز دیابت است. همانطور که قبلاً ذکر شد، استعداد ژنتیکی برای ابتلا به دیابت میتواند از والدین به فرزندان به ارث برسد. این یک انتقال ژنتیکی است، نه یک سرایت عفونی. این الگو شبیه به انتقال رنگ چشم یا قد است، نه شبیه به سرایت سرماخوردگی. بنابراین، زندگی با یک فرد دیابتی، مراقبت از او یا در ارتباط بودن با او هیچ خطری برای ابتلای شما به دیابت ایجاد نمیکند. رد قاطعانه این باور غلط برای رفع انگ و تبعیض اجتماعی علیه افراد دیابتی و حمایت روانی از آنها بسیار مهم است.
باور غلط شماره ۱۰: دیابت با خوردن مقدار زیادی قند ایجاد میشود.
حقیقت علمی: رابطه بین مصرف قند و دیابت، پیچیدهتر از یک رابطه علت و معلولی مستقیم است. این باور که “خوردن قند باعث دیابت میشود” یک سادهسازی بیش از حد است. عامل ایجاد دیابت نوع یک، یک واکنش خودایمنی است که هیچ ارتباطی با رژیم غذایی یا مصرف قند ندارد. در مورد دیابت نوع دو، علت اصلی ترکیبی از استعداد ژنتیکی و عوامل سبک زندگی است که منجر به مقاومت به انسولین و در نهایت ناتوانی پانکراس در تولید انسولین کافی میشود. با این حال، مصرف بیش از حد قند و شیرینیجات به طور غیرمستقیم در این فرآیند نقش دارد. یک رژیم غذایی سرشار از قندهای ساده و کربوهیدراتهای تصفیهشده، کالری بسیار بالایی دارد و به راحتی منجر به افزایش وزن و چاقی میشود. چاقی، به ویژه چاقی شکمی، قویترین فاکتور خطر قابل اصلاح برای ابتلا به دیابت نوع دو است، زیرا بافت چربی اضافی، مقاومت به انسولین را در بدن افزایش میدهد. بنابراین، خوردن قند به خودی خود باعث دیابت نمیشود، بلکه مصرف بیش از حد هر نوع کالری (چه از قند، چه چربی و چه پروتئین) که به افزایش وزن منجر شود، ریسک ابتلا را بالا میبرد. با این حال، تحقیقات جدید ارتباط قویتری بین مصرف منظم “نوشیدنیهای شیرین شده با شکر” (مانند نوشابهها، آبمیوههای صنعتی و چای شیرین) و افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع دو، حتی مستقل از افزایش وزن، نشان دادهاند. این نوشیدنیها به سرعت قند خون را بالا میبرند و فشار زیادی به پانکراس وارد میکنند. بنابراین، اگرچه یک حبه قند در چای شما مستقیماً دیابت ایجاد نمیکند، اما یک الگوی غذایی کلی سرشار از قند و کالری، از طریق ایجاد چاقی و فشار بر سیستم متابولیک، شما را در مسیر ابتلا به دیابت قرار میدهد.
باور غلط شماره ۱۱: برای کنترل دیابت باید وزن بسیار زیادی کم کنید.
حقیقت علمی: این باور میتواند برای افرادی که با اضافه وزن دست و پنجه نرم میکنند، بسیار دلسردکننده و فلجکننده باشد. بسیاری از افراد با تصور اینکه باید به یک وزن ایدهآل و دستنیافتنی برسند، از همان ابتدا تلاش برای کاهش وزن را رها میکنند. حقیقت علمی و بسیار امیدوارکننده این است که حتی یک کاهش وزن متوسط و قابل دستیابی نیز میتواند تأثیر شگرفی بر کنترل دیابت نوع دو داشته باشد. مطالعات معتبر نشان دادهاند که کاهش تنها ۵ تا ۱۰ درصد از وزن اولیه بدن (برای مثال، کاهش ۴ تا ۸ کیلوگرم در فردی با وزن ۸۰ کیلوگرم) میتواند به طور چشمگیری حساسیت سلولها به انسولین را بهبود بخشد، سطح قند خون را کاهش دهد و نیاز به داروهای دیابت را کم کند یا حتی در برخی موارد (به خصوص در مراحل اولیه بیماری) منجر به بهبودی (Remission) دیابت شود. این کاهش وزن متوسط همچنین به بهبود فشار خون، سطح کلسترول و کاهش خطر بیماریهای قلبی-عروقی کمک میکند. نکته کلیدی این است که به جای تمرکز بر یک هدف نهایی بزرگ و دور از دسترس، بر روی اهداف کوچک، واقعبینانه و پایدار تمرکز کنید. ترکیب یک رژیم غذایی متعادل و کنترلشده از نظر کالری با فعالیت بدنی منظم (مانند ۱۵۰ دقیقه پیادهروی سریع در هفته) بهترین استراتژی برای دستیابی به این کاهش وزن متوسط و حفظ آن در درازمدت است. بنابراین، به جای ناامید شدن، بدانید که هر کیلوگرمی که از وزنتان کم میکنید، یک گام بزرگ به سوی سلامتی بهتر و کنترل موثرتر دیابت است.
باور غلط شماره ۱۲: میوه یک غذای سالم است، پس افراد دیابتی میتوانند هر چقدر که میخواهند میوه بخورند.
حقیقت علمی: این باور غلط از یک حقیقت درست (سالم بودن میوه) به یک نتیجهگیری خطرناک برای افراد دیابتی میرسد. بله، میوهها منابع فوقالعادهای از ویتامینها، مواد معدنی، آنتیاکسیدانها و فیبر هستند و باید بخش مهمی از یک رژیم غذایی سالم را تشکیل دهند. اما نکتهای که افراد دیابتی هرگز نباید فراموش کنند این است که میوهها حاوی قند طبیعی (عمدتاً فروکتوز و ساکارز) هستند و در دسته کربوهیدراتها قرار میگیرند. مصرف کربوهیدراتها، از هر منبعی که باشند، باعث افزایش قند خون میشود. بنابراین، مصرف بیرویه و نامحدود میوه میتواند به راحتی کنترل قند خون را از دست خارج کند. کلید مصرف میوه در افراد دیابتی، “مدیریت سهم” (Portion Control) و “آگاهی از میزان کربوهیدرات” است. یک فرد دیابتی باید میوه را به عنوان بخشی از برنامه کربوهیدرات روزانه خود در نظر بگیرد و آن را در مقادیر مشخص و کنترلشده مصرف کند. به عنوان مثال، یک واحد میوه معمولاً حاوی حدود ۱۵ گرم کربوهیدرات است که این مقدار معادل یک سیب کوچک، نصف یک موز بزرگ، یا حدود یک فنجان توت است. مصرف میوههای کامل به جای آبمیوه ارجحیت دارد، زیرا فیبر موجود در میوه کامل سرعت جذب قند را کاهش داده و از جهش ناگهانی قند خون جلوگیری میکند. بهتر است مصرف میوه در طول روز توزیع شود و به جای خوردن مقدار زیادی میوه در یک وعده، آن را به عنوان میانوعده مصرف کرد. مشورت با یک متخصص تغذیه یا مشاور دیابت برای تعیین مقدار و نوع میوههای مناسب بر اساس برنامه غذایی فردی، بهترین راهکار است.
باور غلط شماره ۱۳: افراد مبتلا به دیابت هرگز نمیتوانند شکلات یا شیرینی بخورند.
حقیقت علمی: رویکرد “همه یا هیچ” در رژیم غذایی دیابت، یک استراتژی شکستخورده است. ممنوعیت کامل و مطلق یک گروه غذایی، به خصوص غذاهای لذتبخش مانند شیرینیجات، اغلب منجر به احساس محرومیت، ولع شدید و در نهایت پرخوری و شکستن رژیم میشود. رویکرد مدرن و واقعبینانه در مدیریت رژیم دیابت، بر “اعتدال” و “جایگزینی” استوار است، نه “حذف کامل”. افراد مبتلا به دیابت میتوانند گاهی اوقات از مقدار کمی شکلات یا شیرینی به عنوان بخشی از یک برنامه غذایی سالم و متعادل لذت ببرند. نکته کلیدی، برنامهریزی برای آن است. اگر قصد دارید یک دسر کوچک بخورید، میتوانید آن را با کاهش مقدار سایر کربوهیدراتها در همان وعده غذایی (مانند نان یا برنج) جبران کنید. این تکنیک به “شمارش کربوهیدرات” معروف است. همچنین، بهتر است این خوراکیها را به عنوان بخشی از یک وعده غذایی اصلی و متعادل (که حاوی پروتئین، چربی سالم و فیبر است) مصرف کنید، نه با معده خالی. این کار به کند شدن جذب قند و جلوگیری از افزایش ناگهانی قند خون کمک میکند. انتخاب سهمهای بسیار کوچک (A small treat) و تمرکز بر لذت بردن از طعم آن، به جای مصرف مقادیر زیاد، بسیار مهم است. امروزه محصولات دیابتی یا بدون قند زیادی در بازار وجود دارد، اما باید توجه داشت که این محصولات نیز ممکن است حاوی کربوهیدراتهای دیگر یا الکلهای قندی باشند که همچنان بر قند خون تأثیر میگذارند و کالری دارند. در نهایت، یک رژیم غذایی سالم برای فرد دیابتی، رژیمی است که پایدار و قابل اجرا در درازمدت باشد و اجازه لذت بردن از غذاها را به صورت هوشمندانه و معتدل بدهد.
باور غلط شماره ۱۴: اگر اضافه وزن یا چاقی دارید، حتماً در نهایت به دیابت نوع دو مبتلا خواهید شد.
حقیقت علمی: این یک گزاره قطعی و نادرست است که میتواند باعث ایجاد ترس و اضطراب بیمورد در افراد دارای اضافه وزن شود. در حالی که اضافه وزن و چاقی قویترین فاکتورهای خطر برای ابتلا به دیابت نوع دو هستند، این دو معادل یکدیگر نیستند. چاقی یک عامل خطر است، نه یک حکم قطعی. بسیاری از افراد دارای اضافه وزن یا چاقی، هرگز به دیابت نوع دو مبتلا نمیشوند. از سوی دیگر، افراد زیادی نیز وجود دارند که با وجود داشتن وزن طبیعی یا حتی کمبود وزن، به دیابت نوع دو مبتلا میشوند (این پدیده گاهی به عنوان “چاقی متابولیک با وزن نرمال” یا MONW شناخته میشود). این نشان میدهد که عوامل دیگری فراتر از وزن در این بیماری نقش دارند. همانطور که قبلاً اشاره شد، ژنتیک و سابقه خانوادگی نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. توزیع چربی در بدن نیز اهمیت دارد؛ چربی انباشته شده در ناحیه شکم (چاقی مرکزی یا سیبی شکل) بسیار خطرناکتر از چربی انباشته شده در ناحیه باسن و رانها (چاقی گلابی شکل) است. نژاد و قومیت نیز موثر هستند؛ برای مثال، افراد از نژادهای آسیایی، آفریقایی و اسپانیاییتبار در معرض خطر بیشتری قرار دارند. سن نیز یک عامل مهم است و خطر ابتلا با افزایش سن بالا میرود. بنابراین، در حالی که حفظ وزن سالم یک استراتژی کلیدی برای پیشگیری از دیابت است، نباید تصور کرد که هر فرد چاقی محکوم به دیابت است یا هر فرد لاغری از آن مصون است. این یک بیماری پیچیده است و ارزیابی خطر باید با در نظر گرفتن تمام فاکتورها انجام شود.
باور غلط شماره ۱۵: افراد دیابتی باید فقط مقدار بسیار کمی از غذاهای نشاستهای مانند نان، سیبزمینی و پاستا بخورند.
حقیقت علمی: کربوهیدراتها، از جمله غذاهای نشاستهای، منبع اصلی انرژی برای بدن هستند و حذف کامل یا محدودیت شدید آنها نه تنها غیرضروری، بلکه اغلب ناسالم و ناپایدار است. این باور که افراد دیابتی باید از نشاسته پرهیز کنند، یک تفکر قدیمی و منسوخ شده است. رویکرد فعلی بر مدیریت کلی کربوهیدرات و انتخاب گزینههای سالمتر متمرکز است. غذاهای نشاستهای میتوانند و باید بخشی از یک برنامه غذایی متعادل برای فرد دیابتی باشند. کلید اصلی در دو چیز نهفته است: “اندازه سهم” (Portion size) و “کیفیت کربوهیدرات”. به جای حذف کامل نان، میتوان نان سبوسدار یا تهیه شده از غلات کامل را انتخاب کرد که به دلیل داشتن فیبر بالا، قند خون را با سرعت کمتری افزایش میدهد. به همین ترتیب، برنج قهوهای، جو دوسر، کینوا و حبوبات (مانند لوبیا و عدس که هم نشاسته و هم پروتئین دارند) گزینههای عالی هستند. سبزیجات نشاستهای مانند سیبزمینی، نخود فرنگی و ذرت نیز میتوانند در مقادیر کنترلشده در رژیم غذایی گنجانده شوند. نکته مهم این است که فرد دیابتی باید یاد بگیرد که چگونه کربوهیدراتها را بشمارد یا اندازه سهمها را تخمین بزند تا بتواند مقدار کل کربوهیدرات مصرفی خود را در هر وعده و در طول روز مدیریت کند. یک متخصص تغذیه میتواند به فرد کمک کند تا یک برنامه غذایی شخصیسازی شده ایجاد کند که شامل مقدار مناسبی از کربوهیدراتهای با کیفیت برای تامین انرژی و حفظ کنترل قند خون باشد.
باور غلط شماره ۱۶: زنان مبتلا به دیابت نباید باردار شوند.
حقیقت علمی: این یک باور قدیمی و کاملاً نادرست است که ریشه در دورانی دارد که ابزارهای مدیریت دیابت به اندازه امروز پیشرفته نبودند. امروزه، با مراقبتهای پزشکی مدرن، زنان مبتلا به دیابت (چه نوع یک و چه نوع دو) میتوانند یک بارداری کاملاً طبیعی و سالم داشته باشند و نوزادان سالمی به دنیا بیاورند. کلید موفقیت در “برنامهریزی دقیق قبل از بارداری” و “کنترل شدید قند خون” قبل و در طول دوران بارداری نهفته است. برای یک زن دیابتی، بسیار مهم است که حداقل ۳ تا ۶ ماه قبل از اقدام به بارداری با تیم درمانی خود (شامل متخصص غدد و متخصص زنان و زایمان) مشورت کند. در این دوره، هدف رساندن سطح هموگلوبین A1c به محدوده هدف (معمولاً زیر ۶.۵ درصد) است، زیرا قند خون بالا در هفتههای اول بارداری (که بسیاری از ارگانهای حیاتی جنین در حال شکلگیری هستند) میتواند خطر نقصهای مادرزادی را افزایش دهد. در طول بارداری، نیاز به انسولین معمولاً افزایش مییابد و نیاز به پایش مکرر قند خون و تنظیم دقیق دوز انسولین وجود دارد. با مراقبتهای دقیق، غربالگریهای منظم برای بررسی سلامت جنین و کنترل فشار خون، اکثریت قریب به اتفاق این بارداریها به تولد نوزادی سالم ختم میشوند. بنابراین، دیابت مانعی برای مادر شدن نیست، بلکه یک چالش قابل مدیریت است که نیازمند تعهد، آموزش و همکاری نزدیک با تیم پزشکی است.
باور غلط شماره ۱۷: دیابت بارداری را نباید جدی گرفت چون بعد از تولد نوزاد از بین میرود.
حقیقت علمی: این یک سادهانگاری بسیار خطرناک است. دیابت بارداری (Gestational Diabetes Mellitus یا GDM) وضعیتی است که در آن قند خون برای اولین بار در دوران بارداری بالا میرود. درست است که در اکثر زنان، سطح قند خون پس از زایمان به حالت عادی بازمیگردد، اما این به معنای بیاهمیت بودن یا موقتی بودن کامل این مشکل نیست. اولاً، دیابت بارداری کنترلنشده در طول دوره بارداری میتواند عوارض جدی برای هم مادر و هم جنین داشته باشد. این عوارض شامل رشد بیش از حد جنین (ماکروزومی) که منجر به زایمان سخت و سزارین میشود، افت قند خون نوزاد پس از تولد، و زردی است. برای مادر نیز خطر ابتلا به پرهاکلامپسی (مسمومیت بارداری) را افزایش میدهد. ثانیاً و مهمتر از آن، دیابت بارداری یک پیشبینیکننده بسیار قوی برای سلامت آینده مادر و فرزند است. زنانی که سابقه دیابت بارداری دارند، تا ۵۰ درصد شانس ابتلا به دیابت نوع دو در ۵ تا ۱۰ سال آینده زندگی خود را دارند. همچنین، فرزندی که از مادر مبتلا به دیابت بارداری متولد میشود، در بزرگسالی در معرض خطر بیشتری برای چاقی و ابتلا به دیابت نوع دو قرار دارد. بنابراین، دیابت بارداری یک زنگ خطر بسیار جدی است که باید به دقت مدیریت شود. پس از زایمان نیز، مادر باید به طور منظم برای دیابت غربالگری شود و با اتخاذ سبک زندگی سالم (رژیم غذایی مناسب و ورزش) برای کاهش خطر ابتلای خود به دیابت در آینده تلاش کند.
باور غلط شماره ۱۸: اگر پزشک برای دیابتم انسولین تجویز کند، یعنی من در کنترل بیماریم شکست خوردهام.
حقیقت علمی: این باور غلط ریشه در ترس، انگ و عدم درک صحیح از ماهیت پیشرونده دیابت نوع دو دارد و متاسفانه باعث میشود بسیاری از افراد شروع درمان ضروری با انسولین را به تعویق بیندازند. شروع انسولین به هیچ وجه نشانه شکست بیمار یا پزشک نیست؛ بلکه یک گام منطقی و هوشمندانه در مسیر طبیعی مدیریت یک بیماری مزمن و پیشرونده است. دیابت نوع دو با گذشت زمان تغییر میکند. در ابتدا، بدن ممکن است با داروهای خوراکی که حساسیت به انسولین را افزایش میدهند یا پانکراس را برای تولید انسولین بیشتر تحریک میکنند، به خوبی کنترل شود. اما با گذشت سالها، توانایی سلولهای بتای پانکراس برای تولید انسولین به تدریج و به طور غیرقابل برگشتی کاهش مییابد. در نقطهای، تولید انسولین بدن آنقدر کم میشود که دیگر داروهای خوراکی به تنهایی برای نگه داشتن قند خون در محدوده هدف کافی نیستند. در این مرحله، افزودن انسولین به رژیم درمانی نه تنها منطقی، بلکه برای حفظ سلامت و پیشگیری از عوارض بلندمدت، حیاتی است. انسولین قویترین و موثرترین ابزار برای کاهش قند خون است. استفاده از آن به بدن استراحت میدهد و به فرد کمک میکند تا به اهداف کنترلی خود برسد. به جای نگاه کردن به انسولین به عنوان یک “شکست” یا “آخر خط”، باید آن را به عنوان یک ابزار قدرتمند دید که به شما امکان میدهد کنترل بیماری خود را دوباره به دست بگیرید، از عوارض دیابت جلوگیری کنید و یک زندگی طولانی، فعال و سالم داشته باشید.



